Drowned Arcadia

Once Upon a Nevermore

Breain Rewiring

چیزهای زیادی درمورد مغزم هست که دوستشون ندارم؛ اونقدر زیاد که سخته واقعاً بخوام لیستشون کنم بدون اینکه هیچ کدوم از دستم در بره. بعضی روزها واقعاً دشمن همدیگه‌ایم: انگار اون می‌خواد من رو با افکارش به کشتن بده، من هم آرزو می‌کنم که کاش می‌تونستم دست بکنم توی گوشم، مغزم رو از جمجمه‌م بکشم بیرون و از پنجره پرتش کنم پایین.

اما دشمنی دیگه بسه، می‌خوام آشتی کنیم و دوست باشیم.

و برای این کار، می‌خوام مغزم رو دوباره سیم‌کشی کنم. قطعاً آسون نیست. اصلاً هنوز نمی‌دونم که می‌تونم همچین کاری کنم یا این رو هم مثل خیلی کارهای دیگه وسط راه ول می‌کنم یا فراموشم می‌شه... ولی تا امتحان نکنم نمی‌فهمم. تمام چند سال گذشته‌م رو به آزمون و خطاهای مختلف گذروندم؛ این یکی هم روش.

برای همین هم این بخش قراره یه لیست باشه از چیزهایی که درمورد مغزم دوست ندارم و می‌خوام تغییر کنن و اصلاح شن. هنوز نمی‌دونم دقیقاً چطور می‌خوام انجامش بدم (درست مثل خیلی چیزهای دیگه توی زندگیم). فقط یک سری ایدۀ دست و پا شکسته دارم -مثل ساختن چالش‌های چند روزه و امتحان کردنشون- و با همون‌ها شروع می‌کنم.

و اولین شروع ناقصم قراره برای عادت دادن ذهنم به پایان‌های ناقص باشه!

 

لیست تعمیرات ذهنی

 

1. به پایان نرسوندن کارها/ بخش به بخش انجام دادن کارها

 

کامنت دهی برای این صفحه فعلا قفل است
Made By Farhan