Drowned Arcadia

Once Upon a Nevermore

⛓️ Cianicle ⛓️

سلام الماس‌های عزیزکرده‌م

به سیانیکل خوش اومدین، جدیدترین بخش سایت که مدت‌هاست دارم برای اضافه کردنش به سیالند با خودم سروکله می‌زنم. یه‌کم ناراحت‌کننده‌ست که توی همچین اوضاعی تسلیم شدم و بالأخره دارم روی بلاگ قابل نمایشش می‌کنم تا بقیه هم بتونن ببینن... ولی فکر کنم اگر این وضعیت به وجود نمی‌اومد، من هم هرگز این کار رو نمی‌کردم.

 

صاف و ساده بخوام بگم، چیز خاص و سرگرم‌کننده‌ای اینجا نیست که بهش دل ببندین :)

اینجا قراره ژورنال یادداشت‌های جسته‌گریخته و بی‌نظم‌وترتیب من باشه. پستی که از این به بعد توش اتفاقات و افکار درهم و ضد و نقیضم رو ثبت می‌کنم؛ بعضی‌هاش لحظه‌ایه و یه سری‌هاش هم قراره فکرهایی باشه که مدت‌هاست توی سرم لونه کردن و باهام نفس می‌کشن. چندتایی‌شون جذاب و حتی دوست‌داشتنی‌ان، بعضی‌ها هم گل‌های روح‌خواری که شب‌ها قبل خواب با اشک‌هام بهشون آب می‌دم.

 

خلاصه، بعد از مدتی این زیر قراره از هر دری، داستانی باشه... ولی همه‌شون داستان‌های شخصی‌ان. تکه‌تکه‌هایی که کنار هم شخص من رو می‌سازن.

برای همین هم این همه مدت شک داشتم که این رو پست کنم یا نه. نمی‌خواستم این تکه‌ها رو به آدم‌های دیگه نشون بدم. می‌ترسیدم. هنوز هم می‌ترسم، بیشتر از قبل. شاید به‌خاطر همین ترس زیاد هم تصمیم گرفتم بالأخره انجامش بدم.

 

نمی‌دونم بعد از این مقدمۀ بی‌سروته می‌خواین پایین‌تر برین یا نه. ولی اگر رفتین، اگر پستی رو باز کردین و خوندین و تکه‌ای از من دیدین که انتظارش رو نداشتین یا فکر نمی‌کردین وجود داشته‌باشه یا براتون دوست‌داشتنی نبود، متأسفم که تصورتون رو از خودم خراب کردم :)

 

ولی منِ واقعی اینم.

همیشه مهربون نیستم؛ گاهی عصبانی و تندخو می‌شم.

همیشه باحوصله نیستم؛ توی موقعیت‌هایی راحت از کوره درمی‌رم.

همیشه خلاق نیستم؛ ایده‌هام مثل شربت پارچی که چندین نفر رو خنک کرده ته می‌کشن.

همیشه قوی نیستم؛ تکه‌هاییم توی مسیر شکستن و دیگه نتونستم پیدا و به هم چسبشون کنم.

 

همیشه امیدوار و پرانرژی نیستم؛ بعضی روزها تنها کارم اینه که خودم رو قانع کنم نفس بکشم.

همیشه رو به جلو حرکت نمی‌کنم؛ گاهی سر می‌خورم و فرو می‌رم و غرق می‌شم.

همیشه تصمیمات درست نمی‌گیرم؛ چند باری خودم و دیگران رو زخمی کردم.

آدم بدی نیستم؛ ولی فرشته هم نیستم.

 

نه قهرمان داستانم، نه شرور داستان.

یه کارکتر خاکستری‌ام، با چندتایی لکۀ آبی.

و اینجا هم از این به بعد ژورنال آبی و خاکستری منه~

 

 

 


 

Cia's Chronicle

 

خوگیری - June 21

 

سایه‌های توی آینه 1 - 25 June

 

روز نیمه-سیایی - 27 June

 

درود، پناهگاه روحم - June 29

 

پناهگاه روحم - 30 June

 

بدرود، پناهگاه روحم - 03 July

 

بمب ساعتی - July 25

 

دهن بدون گوش - 29 July

 

رؤیاهای بد - 03 August

 

موج‌ها و کاشی‌ها - 05 August

 

آبی و طیفی روشن از خاکستری - 20 August

 

مست و گیج و تهی - August 23

 

شاید این بار - November 19

 

دیگه هیچی نمی‌دونمDecember 03

 

یه دونه واقعیش - December 09

 

کامنت دهی برای این صفحه فعلا قفل است
Made By Farhan